معنی (.n): دور، دوره گردش، چرخ، سیکل، یک سری داستان , درباره یک موضوع، (.iv &.tv):بصورت دورانی یامتناوب , ظاهر شدن، سوار دوچرخه شدن, معنی (پئ): دور، دوره گردش، چرخ، سیکل، یک سری داستان پ درباره یک موضوع، (پهذ &پفذ):بصورت دورانی یامتناوب پ ظاهر شدن، سوار دوچرخه شدن, معنی (,n): bmc، bmci ;cba، ]co، sdlg، dl scd bاsتاj , bcfاci dl kmqmu، (,iv &,tv):fwmcت bmcاjd dاkتjاmf , 'اic abj، smاc bm]coi abj, معنی اصطلاح (.n): دور، دوره گردش، چرخ، سیکل، یک سری داستان , درباره یک موضوع، (.iv &.tv):بصورت دورانی یامتناوب , ظاهر شدن، سوار دوچرخه شدن, معادل (.n): دور، دوره گردش، چرخ، سیکل، یک سری داستان , درباره یک موضوع، (.iv &.tv):بصورت دورانی یامتناوب , ظاهر شدن، سوار دوچرخه شدن, (.n): دور، دوره گردش، چرخ، سیکل، یک سری داستان , درباره یک موضوع، (.iv &.tv):بصورت دورانی یامتناوب , ظاهر شدن، سوار دوچرخه شدن چی میشه؟, (.n): دور، دوره گردش، چرخ، سیکل، یک سری داستان , درباره یک موضوع، (.iv &.tv):بصورت دورانی یامتناوب , ظاهر شدن، سوار دوچرخه شدن یعنی چی؟, (.n): دور، دوره گردش، چرخ، سیکل، یک سری داستان , درباره یک موضوع، (.iv &.tv):بصورت دورانی یامتناوب , ظاهر شدن، سوار دوچرخه شدن synonym, (.n): دور، دوره گردش، چرخ، سیکل، یک سری داستان , درباره یک موضوع، (.iv &.tv):بصورت دورانی یامتناوب , ظاهر شدن، سوار دوچرخه شدن definition,